فرهنگ و هنر

زندگینامه حسین منزوی

نظر شاملو درباره حسین منزوی

از «احمد شاملو» در کتاب «درباره هنر و ادبیات» جمله‌ای نقل شده است با این مضمون: من به این حقیقت معتقدم که شعر برداشت‌هایی از زندگی نیست؛ بلکه یکسره خودِ زندگی است. این کلام در رابطه با «حسین منزوی» مصداق عینی دارد. فی‌الواقع شعر منزوی آیینه تمام نمای زندگی اوست.

زندگی نامه حسین منزوی

حسین منزوی متولد اولین روز پاییز 1325 در زنجان است. پدرش معلم، اهل کتاب و صاحب ذوق لطیف شاعری بود. حسین پس از گذراندن دوره متوسطه در زادگاه خویش، در سال 1344 در رشته‌ ادبیات فارسی دانشگاه تهران پذیرفته شد. فضای بزرگ‌تر در تهران و آشنایی با انجمن‌های ادبی پربار و بزرگان شعر و ادب فارسی، بستری مناسب برای بارورشدن استعداد هنری منزوی بود. آثار نخستین وی بیشتر به پیروی از آثار شعرایی همانند رهی معیری و محمدحسین شهریار بود.

دوران تحصیل

دوران تحصیل در دانشکده‌ ادبیات برای منزوی بیش از یک سال نمی‌پاید. او دل به مهر معشوقی می‌بندد که دانشجوی رشته علوم اجتماعی است. حسین به‌علت همین دل‌بستگی تغییر رشته می‌دهد و برای نزدیکی به یار در رشته علوم اجتماعی ثبت‌نام می‌کند؛ اما در این عشق کامیابی نمی‌یابد. او از رشته تحصیلی‌اش دل‌زده می‌شود و تحصیل را نیمه‌کاره رها می‌کند. بالاخره پس از سال‌ها در 1358 توفیق می‌یابد تحصیل خود را به اتمام برساند. قریحه پر جوش و خروش و جسارت‌آمیز منزوی در زمان اقامت در تهران، او را در میان غزل‌سرایان آن روزگار شاخص‌تر می‌نماید و او را در محافل و مجامع فرهنگی و ادبی شهره می‌سازد. رابطه او با جریان‌های تأثیرگذار ادبی آن زمان باعث می‌شود که با سه شاعر محبوب خود و پیشروان شعر نو یعنی شاملو، اخوان و فروغ فرخزاد ملاقات نماید. نکته تأثرانگیز آن است که دیدار منزوی با فروغ فرخزاد در لحظه‌ خاکسپاری فروغ و دیدار منزوی با شاملو در همان قبرستان و در کنار جنازه‌ فروغ در حالی‌که شاملو فرو رفته در بغض و حسرت و پرسش بود صورت می‌گیرد.

*آرام آرام

منزوی آرام‌آرام از حضور در محافل و پاتوق‌های ادبی سرخورده می‌شود و در این رابطه از او نقل شده است: اگر این محافل چیزی از شما نگیرد، چیزی به شما نمی‌افزاید. منزوی با از دست دادن باور خویش به چنین محافلی، حال و هوایی تازه می‌یابد. حاصل این تحول، فصلی جدید و پربار در زمینه غزل‌سرایی اوست. نخستین کتاب شعر منزوی به همت محمدعلی بهمنی که در آن زمان در انتشارات بامداد کار می‌کند با عنوان «حنجره‌ زخمی تغزل» در سال 1350 منتشر می‌شود. شاعر این اثر را به پدرش اهدا می‌کند: «پیشکش به نخستین شاعری که شناختم: پدرم.»

منزوی پس از شرکت در جشنواره‌های متعدد شعر، کسب جوایز و فعالیت برای جراید و انتشارات، در سال 1358 کار خود را در تهران تمام شده می‌یابد و مجدداً راهی دیار خود زنجان می‌شود. بازگشت منزوی به زنجان با اتفاق‌های مساعدی همراه نیست و او را با دورانی پر تلاطم روبه‌رو می‌سازد. بیکاری تا آخرین روزهای حیات، مرگ برادر، جدایی از همسر و دوری از دخترش که سرپرستی وی به مادرش سپرده شده بود، آتش به جان شاعر می‌زند و حاصل این آتش زدن‌ها، اشعاری بود که می‌سرود. زندگی منزوی در این سال‌های سخت از طریق ترانه‌سرایی و اندک حق تألیف کتاب‌هایش به سختی می‌گذشت. ترانه‌های او توسط بسیاری از خوانندگان سرشناس اجرا شده است. یکی از آخرین اجراهای ترانه‌های منزوی توسط «همایون شجریان» در قطعه پرطرفدار «آهای خبردار» از آلبوم اخیر این خواننده، مورد استفاده قرار گرفت.

کتابهای شعر منزوی

از جمله کتاب‌های شعر انتشاریافته از منزوی در قالب‌های مختلف به خصوص غزل، می‌توان به عناوینی همچون «با عشق در حوالی فاجعه»، «از شوکران و شکر»، «با سیاوش از آتش»، «از ترمه و تغزل»، «از کهربا و کافور»، «به همین سادگی»، «با عشق تاب می‌آورم»، «این کاغذین جامه» و «از خاموشی‌ها و فراموشی‌ها» اشاره کرد.

منزوی در زندگی محنت‌بار خود در سالیان پایانی عمر به مراقبت از پدر و مادرش مشغول بود. پدر سالی پیش از مرگ او در سال 1382 و مادر دو سال پس از مرگ پسر دیده از جهان بستند. دفتر پر رنج زندگی شاعر، تنها پس از 58 بهار در شانزدهم اردیبهشت 1383 بر اثر ناراحتی قلبی و ریوی در بیمارستان شهید رجایی تهران بر هم آمد.

منزوی چندان در قید و بند ظاهر نبود؛ وقتی محمدعلی بهمنی دوست شاعرش زبان به نصیحت دوستانه‌ای می‌گشاید، وی پاسخ رندانه‌ای می‌دهد: «در نیم قرن دیگر، حتی زودتر، هیچ کس نمی‌پرسد منزوی یا بهمنی چگونه زندگی می‌کرد، سیر بود یا گرسنه، تنها به شعر ما نگاه می‌کنند.»

شعر منزوی برآمده از نحوه سلوک او با زندگی خویش بود؛ جوشیده از عواطف و احساس‌های رقیق؛ همان‌هایی که رشته زندگی‌اش را از هم گسیخت. شعر کم‌تر شاعری به حد شعر حسین منزوی ناشی از دغدغه‌ها و فراز و فرودهای زیستی شاعر است. با وجود آن‌که زندگی‌اش سلسله‌ای از ناکامی‌ها و نامرادی‌هاست و همواره درگیر روزمرگی‌های جاری زندگی بود، لیکن دغدغه اصلی‌اش یعنی خلق آثاری ماندگار هیچ گاه از ذهنش حتی در اوج درماندگی‌ها به در نرفت.

واژه‌ی عشق در اشعار منزوی دارای تعاریف بکر و بالغی است. وی در اشعار خود عشق را طرح چلیپایی، رازی از زبان خورشید به باران، بی‌سر و سامانی، بهار مستتر، ماه بلند، هوای تازه در قفس، دروازه‌ سپیده‌دم و… می‌نامد.

شعر منزوی توأمان سازنده و ویران‌کننده است. عاشقانه‌هایش خشت روی خشت احساس مخاطب نهاده و غم نامه‌هایش بغض بر بغض می‌افزاید و این برگرفته از هیچ علتی نیست، جز قرابت روح لطیف و قلم اصیل شاعر.

نویسنده : مجید صادق حسینی

زندگینامه فریدون مشیری

زندگینامه سهراب سپهری

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا