روانشناسی

دردهای جسمی که از ذهن ما می آیند.

Physical pain

اختلال اضطرابی ، کمبود اعتماد به نفس ، اختلال در غذا خوردن

مارجوری، در اواخر بیست سالگی   درمان اضطرابش را آغاز کرد. او به خاطر چند  مشکل مختلف، از جمله کمبود اعتماد به نفس و اختلال در غذا خوردن طولانی مدت به من مراجعه کرد. او همچنین از من خواست برای فهمیدن آنچه که در بدنش جریان داشت به او کمک کنم. او می گفت: من فکر می کنم چیزی اشتباه است. احساس می کنم دچارعفونت دستگاه ادراری شده ام. اما دکتر نمی تواند چیز مهمی درباره ی این موضوع پیدا کند. او می گفت من فقط یک اختلال اضطرابی دارم. مارجوری هنگامی که برای اولین ملاقات پیش من آمد، مهارت های در حال رشد خود را با بیان نیازها و باورهای خود نشان داد.

 او به  گفت: “من یک اختلال اضطرابی دارم. اما چند مشکل فیزیکی واقعی هم دارم. آیا شما فکر می کنید می توانید به مسائل فیزیکی با دقت توجه کنید بدون اینکه فورا فرض کنید که آنها منشا روانی دارند؟ زیرا این کار به من برای مقابله با مشکلات روانی بسیار کمک می کند. ”
مشکل مارجوری اصلا غیر معمول نیست. بررسی های اخیر نشان داده اند که حدود 5 درصد از شکایات بیماران را نمی توان کاملا با شرایط پزشکی توضیح داد. بسیاری از علائم فیزیکی در این بیماران در واقع ناشی از اضطراب، استرس، افسردگی، و سایر عوامل روانی هستند.
در طول این سالها که من به عنوان یک روان پزشک کار کرده ام، بسیاری از انواع مختلف این مشکل را دیده ام و از اینکه توضیح پزشکی منابع روانی علائم احساس شده در بدن چقدر دشوار است به طور کامل آگاه هستم.
یکی از تغییرات مثبت نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5)، جدیدترین نسخه  راهنمای استاندارد برای تشخیص مشکلات روانی، به رسمیت شناختن این مشکل است. پزشکان معتقدند بدن و ذهن به هم مربوط هستند، و مراجعه کنندگان نباید فقط به این دلیل که پزشک نمی تواند یک علت پزشکی برای علائم آنها پیدا کند با یک اختلال روانی تشخیص داده شوند.
مارجوری یک مثال کامل برای این موضوع است . اگر چه او از هر دو اختلال اضطرابی و اختلال در غذا خوردن رنج می برد، اما در واقع یک عفونت دستگاه ادراری (UTI) هم داشت. مشکل  این بود که او نسبت به بدنش بسیارحساس شده بود طوری که علائم را قبل از اینکه عفونت توسط آزمایش در مطب دکتر شناسایی شود احساس می کرد.
یک هفته بعد، هنگامی که او به پزشک مراجعه کرد و جواب آزمایش عفونت  UTI او مثبت بود، اقدام به درمان مناسب شروع شد. ما در آن نقطه متوجه شدیم که بخشی از کار ما باید کمک به او برای پیدا کردن یک راه باشد تا او به دانش خود از بدنش اعتماد کند و در همان زمان متوجه شود که علائم فیزیکی ناشی از بیماری نیست، بلکه نشانه ای از چیز دیگریست.
این اعتقاد قدیمی که ” همه چیز در سر ماست ” دیگر درست نیست. علم نشان داده است که قسمت زیادی از آنچه که ما در بدنمان تجربه می کنیم مربوط به سلول های عصبی قوی است که در سر ما هستند، و خیلی از آن چیزهایی که فکر می کنیم فقط در ذهن ماست در واقع براساس تجربیات فیزیکی هستند.
ما همچنین می دانیم اگرچه ذهن دارای قدرت بسیار زیادی است اما قدرت مطلق بدن نیست.
بنابراین، هنگامی که یک مراجعه کننده با ترکیبی از علائم اضطراب و فیزیکی به دفتر من می آید، من آنها را به انجام معاینه فیزیکی کامل تشویق  می کنم، نه فقط برای علائم خاص، بلکه برای بررسی عملکرد کل بدنشان.
من موارد بسیاری دیده ام که در آن یک علامت در یک بخش از بدن در نتیجه  اتفاقی است که در بخش دیگری افتاده است – تنها در یک مثال معمولی، من از موارد متعددی شنیده ام یک درد در آرنج ممکن است نتیجه  یک عصب باریک شده در گردن باشد.
شما ممکن است در این دوره از تخصص های پزشکی اعتقادات خودتان را داشته باشید، اما مهم است به یاد داشته باشید که شما تنها کسی هستید که می داند درتمام بدنتان چه می گذرد.با این حال هنوز هم درباره   زمانی هایی که شما در بدنتان یک نشانه از یک مسئله روانی و نه فیزیکی احساس می کنید سوالاتی وجود دارد.
به عنوان مثال، اختلالات شدید اضطرابی و وحشت ، اغلب خود را در احساسات جسمی و ترس از مرگ نشان می دهد. آنها از لحاظ فنی اختلالات روانی هستند، اما محرک های عصبی و مواد شیمیایی دارند.
بنابراین، ما می توانیم بگوییم که ماهیت آنها فیزیولوژیکی ( جسمی ) است اما نه در مواردی که متحمل تجربه  درد می شوید.
من فهمیده ام که گاهی اوقات راه درمان اضطراب عاطفی و بیماری جسمی امتحان یک دوره داروهای ضد اضطراب است. اگر نتیجه  تمام آزمایشات منفی شد، و نگرانی ها هم از بین رفت ، پس بسیار محتمل است (البته هنوز هم 100٪ قطعی نیست) که مشکل روانی است و نگرانی ها، در واقع، در ذهن شما هستند.
با این حال، یکی از مواردی که من فهمیدم این بود که دارو به خودی خود به ندرت برای  “درمان”  یک اختلال اضطرابی کافی است. اغلب داروها با روشی  که من به اثر ضد التهابی در آسیب های فیزیکی تشبیه می کنم موثر هستند.
درد و رنج جسمی خیلی زود کاهش می یابد. اما ممکن است فقط درمان فیزیکی لازم باشد، به همین دلیل باید به منظور کمک به کاهش هرآنچه که ممکن است در وهله  اول درد را تحریک کند از روش های مختلف استفاده کنیم ،گفتگو درمانی به ما کمک می کند تا هر عملی که تکرار آن ممکن است اضطراب را تحریک کند تغییر دهیم. پس از آن است که “التهاب” و ناراحتی های حاد به سرعت کاهش می یابد.
با توجه به کیس مارجوری هرچه که که ما در مورد اضطراب او بیشتر می شنیدیم ، متوجه شدیم که او اغلب احساسات خود را نادیده می گیرد به ویژه زمانیکه فکر می کرد دیگران به او توجه نمی کنند .
از آنجا که من به یک روند درمانی یکپارچه باور داشتم، در درمان سعی کردیم نه تنها آنچه مارجوری احساس می کرد بلکه آنچه او با آن احساسات انجام داد را درک کنیم. جدا از درمان، مارجوری سعی کرد در تعاملات خود هم در محل کار و هم با افراد دیگر با اعتماد به نفس بیشتر برخورد کند. او به احساسات خود اعتماد کرد و خود را فعال تر نشان داد.

دردهای جسمی ناشی از ذهن ما

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا