فرهنگ و هنر

خفگی

نگاهی به فیلم خفگی

عاشقتم، خفه‌ات نمی‌کنم…

خفگی را می‌توان یک فیلم نوآر در سینمای ایران دانست، فیلمی که با نگاه به آثار کلاسیک سینمای جهان و به‌ویژه فیلم سرگیجه هیچکاک ساخته‌شده است. این شباهت نه‌ تنها در دکوپاژ بلکه در نوع روایت هم به چشم می‌خورد. اصولاً فیلم‌های جیرانی مایه‌های روانشناسانِ دارند بارگه‌های جنایی. نگاه این کارگردان به انسان‌ها و روابط در بستر پرشانی مای روحی، روانی تا حدودی یادآور فیلم قرمز است. همچنین مرکزیت دادن به یک جنایت در مسیر داستان از شگردهایی است که در آثاری همچون آب‌وآتش و سالاد فصل دیده می‌شود؛ اما شکل اجرایی خفگی باعث شده تا فیلمی متفاوت باشد. بااین‌حال خفگی فیلمی خاص با پوسته‌ای متفاوت است اما در زیر این پوسته به همان مشخصه مای سینمای کنونی ایران می‌رسیم. ۲۰ دقیقه ابتدایی فیلم مربوط به طرح داستان و معرفی شخصیت‌ها است و اتفاقاً به‌خوبی پیش می‌رود؛ اما از جایی که به زندگی شخصی مسعود و مشرقی ورود پیدا می‌کند، دچار کلیشه‌ها همیشگی سینمای ایران می‌شود. فضای خاص فیلم می‌طلبد که از شکل رئال گونه و اجتماعی دور باشد، اما خفگی اشارات اجتماعی و واقعی زیادی دارد و همین موضوع سبب ازهم‌گسیختگی سبک و سیاق روایت فیلم شده و اثری شبیه به آثار اجتماعی کنونی سینمای ایران را رقم‌زده است. در خفگی، قصه عمیقی روایت نمی‌شود. دوستی نسیم و صحرا و ورود مسعود و عاشقانه سریع و بی‌پرده‌ای که بین او و صحرا شکل می‌گیرد، نمی‌تواند از آدم مای داستان شخصیت بسازد و آن‌ها را در حد تیپ نگه می‌دارد. صحرا مشرقی در نیمه ابتدایی فیلم، زنی سرسخت به نظر می‌رسد و به دنبال راهی برای یافتن سقفی برای زندگی است؛ اما این شخصیت ناگهان بدون هیچ پرداخت صحیحی و به ساده‌ترین و دم‌دستی‌ترین شکل ممکن و بی‌هیچ گ.نه فرازوفرودی، دچار تغییرات بزرگ شخصیتی می‌شود تا آنجا که در انتهای فیلم، مرتکب قتل می‌شود.

یکی دیگر از تفاوت مای خفگی با دیگر آثار جیرانی آن است که صحنه جرم نشان داده نشده و از آن پرده برداشته نمی‌شود. به‌عنوان‌مثال، دلیل به‌هم‌ریختگی نسیم که او را بابت آن به تیمارستان آورده و بستری کرده‌اند، به عنصر پنهان داستان تبدیل می‌شود و روایت مای متفاوت باعث می‌شوند نوعی تردید، پیرامون ماجرا شکل‌گرفته و داستان، حالتی معمایی پیدا می‌کند. نوع ساختار فیلم هم به شکل روایت معمایی آن کمک کرده است. محیط تیمارستان، فرم اجرایی سنگینی دارد، دیوارهای سفید و رنگ و رو رفته، نورپردازی تخت، بازی با سایه‌ها، سکوت سنگین، صدای قیژقیژ در اتاق‌ها، همه و همه باعث شده‌اند تا سکانس مای مربوط به تیمارستان، ظاهری وهم‌انگیز و مرموز پیدا کنند و دلهره‌ای ممتد در طول فیلم القا شود. بارندگی دائمی در سرتاسر فیلم نیز مزید بر علت شده است تا به این وهم و ترس، دامن زند. فضای سنگین، تأکید بیش‌ازحد بر فضاهای خالی و ثابت، مکث بین دیالوگ‌ها و… ریتم فیلم را بیش‌ازاندازه کند کرده است و همین باعث کلافگی مخاطب می‌شود. در خفگی چراهای فراوانی وجود دارد که در طول فیلم به آن‌ها پاسخی داده نمی‌شود و این از ایراد مای بزرگ فیلم است. چرا صحرا مشرقی تابه‌حال با هیچ مردی نبوده است؟ مگر عیب و ایرادی دارد؟ آیا اجاره کردن یک‌خانه در تهران اندر سخت است که صحرا باآنکه شغل مهمی در تیمارستان دارد و قطعاً از حقوق خوبی هم برخوردار است، از پس اجاره یک‌خانه نقلی برنمی‌آید و دست به دامان دزدی و همدستی و با نسیم و ازدواج با مسعود و درنهایت، قتل نسیم می‌شود؟ نسیم از کجا مطمئن بوده اگر خود را به دیوانگی بزند و سر از تیمارستان درآورد، کسی پیدا می‌شود که به او کمک کند؟ چرا مسعود از دادگاه، حکمی برای سرپرستی اموال نسیم به دلیل عدم تعادل روانی او نمی‌گیرد؟ این‌ها ازجمله پرسش مای بدون جواب فیلم هستند. خفگی فیلم خلوتی است و به‌جز شخصیت مای اصلی فیلم، شخصیت دیگری در آن حضور ندارد. حتی به نظر می‌رسد به‌غیراز نسیم، بیمار دیگری در تیمارستان بستری نیست. جیرانی برای شخصیت مای فیلمش دست به انتخاب مای درستی زده است اما در بازی گرفتن از آن‌ها چندان موفق نبوده است. باآنکه خفگی در کارنامه الناز شاکردوست یک پیشرفت به شمار می‌رود اما بیشتر، این گریم خاص و متفاوت اوست که بهیاری‌اش آمده تاکمی متفاوت‌تر از گذشته به نظر برسد. نوید محمدزاده هم با ایفای نقش فردی که تعادل روانی ندارد، یک‌بار دیگر خودش را تکرار کرده است و شکل تازه‌ای در کارنامه بازیگری‌اش ایجاد نمی‌شود. او عیناً شخصیت خود در فیلم لانتوری را بازآفرینی کرده است. محمدزاده با ادامه این روند، خود را در دام کلیشه گرفتار خواهد کرد. بازی پردیس احمدیه هم به‌هیچ‌عنوان با فضای فیلم همخوانی ندارد و مانند وصله‌ای نچسب از فیلم بیرون می زندو اما ماهایا پطروسیان نشان داده که هنوز هم دود از کنده بلند می‌شود، او در ارائه نقش یک زن مستأصل که تنها برای اداره زندگی خود و خانواده‌اش به ارتباط با مردی مسن تن داده است، بسیار موفق بوده است. پولاد کیمیایی در نقش منصور، برادر مسعود، قرار بوده به‌عنوان شخصیت دومِ شکاک فیلم معرفی شود اما بازی ضعیف او چنین حسی را منتقل نمی‌کند. درمجموع، جیرانی در هدایت بازیگران فیلمش نتوانسته آن‌گونه که باید، موفق عمل کند و در این مورد، شکست‌خورده است.

فیلم‌برداری و نورپردازی خفگی، قابل‌تحسین است. از دوربین روی دست حتی برای القای دلهره هم خبری نیست و استفاده از نماهای باز (واید) به سنگینی و سردی فضا کمک کرده است. طراحی صحنه، طراحی لباس و طراحی گریم از دیگر نقاط قوت فیلم است.

با همه ایرادات، خفگی تجربه‌ای متفاوت در سینمای کنونی ایران است و بافاصله بسیار، خاص‌ترین ساخته این روزهای سینمای ایران به شمار می‌رود که مخاطبان آن، مخاطبان جدی و تخصصی سینما هستند.

مجله اینترنتی زندگی سالم

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا