تازه عروسی جلو چشم شوهرش بازداشت شد.

عروس جوانی در شب عروسیش در مقابل چشم شوهرش و مهمانان دستگیر شد. این عروس جوان به علت دادن چک بی محل برای تهیه جهاز خود بازداشت شد. در شب عروسی فروشنده لوازم خانگی با آوردن مامور این دختر جوان را دستگیر کرد و به کلانتری برد. دختر که بسیار گریه میکرد ضمن نفرین پدر و مادرش میگفت 2 ماه قبل من عقد کردم و با این که باید قشنگترین دوران زندگیم را بگذرانم بدترین اتفاقات برایم افتاد.

به سختی من یک مغازه لوازم بهداشتی و آرایشی باز کردم تا بتوانم درآمد حلالی کسب کنم. روزها از پی هم میگذشت و من به عروسی نزدیک میشدم اما والدینم هیچ اقدامی برای خریدن جهیزیه من نمیکردند. چون عروسیم نزدیک بود برای حفظ آبرو به یک لوازم خانگی مراجعه کردم و 13000000 تومان جهیزیه خریدم. من پولی نداشتم و چک کشیدم. دو روز قبل از عروسی فروشنده به دلیل نپرداختن پولم آمد و میخاست تمام وسایلی که به من فروخته بود را جمع کند و ببرد. من بسیار التماسش کردم که مهلت دهد .زیرا فامیل شوهرم وسایل را دیده بودند.
با فروشنده لوازم خانگی حرف زدم و به او گفتم ماهیانه یک ملیون تومان به او میدهم تا حسابم صاف شود. اکنون متوجه شدم که فروشنده بدون اگاهی من وکیل دست و پا کرده و حکم جلبم را گرفته است. من باید چه کنم؟ من آبرویم جلوی همه به باد رفته است.من نمیتوانم الان پول او را پرداخت کنم . والدین من در این موضوع مقصر هستند. من تکیه گاهی ندارم. بعد عروسی حتی به سراغ من هم نیامدند. یعنی من از حمایت مالی و عاطفی آنها محروم شدم.من در نظر داشتم با چرخاندن مغازه پول جهیزیه ام را قسطی بدهم.اما نشد.

شوهر این دختر گفت من فقط میخاستم با تو ازدواج کنم و جهاز نمیخواستم. چرا با من و خودت چنین کاری کردی؟ خانواده ها خبر دار شدند. من دنبال یک زندگی ساده با تو بودم. میخواستم با کمک هم برای زندگیمان همه چیز را فراهم میکردیم.