جهان

بازی‌های دوگانه|مؤلفه‌های متغیر در تعیین سیاست خارجی کشورها

در تعیین سیاست های خارجی چه مؤلفه‌هایی تاثیرگذارند؟

 

مؤلفه‌های متغیر در تعیین سیاست خارجی کشورها گاهی تحت‌تأثیر عواملی قرار می‌گیرد که کنترل آن‌ها خارج از حیطه اختیارات کشور است و اگر آن‌ها را در زمره عوامل خارجی تأثیرگذار بر سیاست کشورها طبقه‌بندی کنیم باید بخشی از آن‌ها را به‌صورت عوامل رسمی چون سیاست کشورهای همسایه، کشورهای جهان، سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی چون سازمان ملل به‌عنوان اعضای جامعه بین‌الملل و بخشی دیگر به‌عنوان گروه‌های معترض منطقه‌ای و گروه‌های تروریستی دسته‌بندی کنیم.

دخالت کشورهای خارج از منطقه

بروز اختلاف‌ها در بین کشورها و عدم وجود اتحادیه‌های منطقه‌ای باعث عدم‌هم‌نوایی و هم‌بستگی کشورهای منطقه‌ای می‌شود و مسیر دخالت کشورهای خارج از منطقه را افزایش می‌دهد. شاید هم بخشی از این اختلاف‌ها ناشی از تفرقه‌افکنی‌های کشورهای دیگر برای نیل به اهدافی است که می‌توان به جرأت گفت پیامد اقتصادی و به‌دنبال آن منفعت سیاسی در بر دارد. تخیلات بلندپروازانه دست‌اندرکاران سیاست کشورهای منطقه و در رأس آن‌ها عربستان، سیاست خارجی این کشورها را دستخوش تحولی شگرف کرده و از وضعیت سنتی و محافظه‌کارانه تبدیل به یک سیاست بی‌ثبات و تند کرده است و تأثیرهای آن می‌تواند به تحول در وضعیت منطقه منجر شود و صلح منطقه را دستخوش تغییر کند و باعث ایجاد یک منطقه نظامی و درگیر جنگ شود.

مولفه های متغییر تعیین کننده سیاست های خارجی

ایجاد نفاق و تشنج

ایجاد بازار برای فروش تسلیحات نظامی به کشورهای منطقه که سفر رئیس‌جمهور ایالات‌متحده به عربستان یکی از بزرگ‌ترین معامله‌های تسلیحاتی را به‌همراه داشت، انگیزه‌ای دیگر برای ایجاد نفاق و تشنج در منطقه است. از طرف دیگر ایجاد وضعیت متشنج منطقه، کشور قطر را بر آن داشت تا به معامله‌ای که مدت‌ها برای انجام آن مردد بود، جامه عمل بپوشاند و آن را به مرحله اجرا برساند.

ترس عربستان از رویارویی با ایران

دست‌اندرکاران و تصمیم‌گیرندگان سیاست در عربستان بدون توجه به موقعیت و وضعیت کشور قطر، تنها با درنظرگرفتن شرایط خود نسبت به تغییر دیپلماسی در منطقه اقدام کردند و در اقدامی ناشیانه حرکتی را شروع کردند که درصورت عدم‌تغییر مسیر در درازمدت گزینه‌های نظامی را جانشین دیپلماسی می‌کند. اقدامات حکام سعودی به‌بهانه مبارزه با تروریست و درگیرکردن ایران با موضوع بدون داشتن دلایل، نشانه‌هایی از واهمه رودررویی با ایران به‌عنوان قدرت منطقه و از طرفی عدم اعتنا به حاکمیت دوحه بر سرزمین خود است.

سفر وزیر امور خارجه ایالات‌متحده به منطقه به‌منظور رایزنی برای حل اختلاف بین دوحه و ریاض و متحدانش، نه‌تنها نتوانست باعث تغییر در شرایط شود بلکه موجب تشدید تنش و ناکارامدی رایزنی‌ها توسط مسئولین کشورهای منطقه شد. سخنان ریاست‌جمهوری آن کشور در محکوم‌کردن بی‌دلیل دوحه و اظهارات نسنجیده وی مبنی بر تغییر پایگاه نظامی خود در خاک دوحه و متهم‌کردن دوحه به کمک‌های مالی به گروه‌های تروریستی و همچنین جانب‌داری از سیاست‌های ریاض زمینه افزایش اختلاف‌ها را ایجاد کرد. سخنان وی پشتوانه‌ای برای حکام بی‌تجربه سعودی که تحت‌تأثیر سیاست‌های ایالات‌متحده هستند، شده تا سیاست‌های ناکارامد خود را ادامه داده و به‌نحوی مجری سیاست‌های تدوین‌شده کشورهای غربی به‌خصوص ایالات‌متحده شوند. رفتار تنش‌زای ترامپ نتیجه بی‌تجربگی این مقام آمریکاست که بازار اقتصادی را با سیاست درآمیخته و بدون داشتن تخصص وارد این صحنه شده است. حال باید درنظر گرفت سیاست‌های ایالات‌متحده و غرب در منطقه به‌عنوان یک مؤلفه متغیر بر سیاست خارجی کشورها چه تأثیراتی به‌همراه دارد؟

مداخله کشورهای منطقه به‌لحاظ درگیربودن با مشکلات منطقه شاید از دلسوزی بیشتر برخوردار باشد و بستری برای تغییر روابط و برگشت شرایط به حالت حل اختلاف‌ها از راه دیپلماسی ایجاد کند. ایجاد موضع خصمانه حکام آل‌سعود در مقابل ایران مسیر رایزنی و حل اختلاف دیپلماتیک در منطقه را با دشواری‌هایی همراه کرده است.

نویسنده : پاتریک ساهاکیان – روزنامه نسل فردا

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا