روانشناسی

وجود هر انسان چیست؟

وجود هر انسان چیست؟

در درون خود کسی داری نهان عاقل و دیرینه ای خلد آشیان

پس از شناخت وجود ظاهر و باطن در بخش قبلی و اینکه وجود باطن را به دو دسته تقسیم کردیم؛یعنی وجود عام و وجود خاص، اکنون به شناخت وجود عام خواهیم پرداخت.وجود عام، همین حرکتی است که در وجود ظاهری هست و در همه و در همه جا دیده و حس می کنیم و برای همه قابل محسوس است، در واقع وجود عام، همان حرکت وجودی است که از وجود ظاهری دیده می شود. البته وجود عام و خاص،غیر ماهیت یا جسمیت است؛یعنی غیر از وجود ظاهر است؛ هرچند که در بطن ظاهر نهفته، ولی ورای آن است؛  به گونه ای دیگر می توان وجود عام را اینگونه بیان کرد:وجود عام،همان حرکتی است یا چیزی یا آثاری است که تحت الشعاع  جسمیت یا ماهیت پدیدار می شود. بنابراین وجود باطنی به دو قسمت تقسیم بندی می‌شود؛ یکی وجود عام و دیگری وجود خاص که بعد راجع به آن خواهم گفت؛ اما وجود عام آخرین نوع وجودی در این قسمت است؛ زیرا وجود باطن در این قسمت،عامش به پایان راه می رسد و محکوم به فناست.
مثال:نورخورشید،دلیل بر وجود خورشید است؛پس خورشید وجود دارد و وجود خورشید،وجود ظاهری است؛حرکتش وجود باطنی، نورش،وجود عام و حرارتش وجود خاص است.جسمیت حیوانات،دلیل بر وجود ظاهریشان و حرکات و آثار حرکتی آنان، دلیل بر وجود باطنیشان، تاثیرات بودنشان در زندگی جهان هستی و حیاتشان وجود عام آنها محسوب می شود.گاهی اینان نیز به وجود خاص می رسند.
همچنین آثار وجودی در همه مایعات، جمادات و اجسام، اشجار و چیزهای مختلف نیز برای ما محسوس است؛ ولی آن هنگام که کسی یا چیزی در دسترس نیست و حرکتی از او مشاهده نمی شود، می گوییم وجود ندارد. این وجود، وجود ظاهری و وجود عام آنهاست که در نبود شئ یا کسی یا حیوانی یا چیزی، می گوییم فلانی یا فلان چیز و… وجود ندارد. موجودات زنده، اعم از آدم و حیوان، پس از مرگ،هیچ وجود ظاهری و عامی ندارند.

وجود خاص چیست؟

وجود خاص نیز همچون وجود عام، در بطن وجود باطنی و هر دو در بطن وجود ظاهری نهفته است که به دیده سطحی نمی توان دید؛ ولی می توان حس کرد که پایین ترین سطح این وجود، به این صورت متجلی است که شرح مختصر خواهیم داد و در بعضی از وجودهای ظاهری و باطنی می توان یافت؛ نه همه آنها ! مثلا همه آدم های زنده وجود دارند، ولی وجودشان،وجود ظاهر و وجه سومشان وجود عام است؛ به همین دلیل قابل رویتند و آثار وجودی را نیز در حد خود دارند. ولی آنهایی که وجود ظاهری و عام و وجود باطنی را توام دارند، بعضی نه تنها قابل رویت، بلکه در دید عوام به گونه خاصی دیده می شوند و این گروه دارای آثار وجودی خاصند که متفاوت با گروه قبلی است که پایین ترین سطح آن را در محافل و مجالس و موقعیت های اجتماعی خاصی می توان به وجود باطنیشان که خاص است، پی برد و این همان چیزی است که می‌گویند فلانی آدم وجودداری است .
این وجود،وجه تمایز انسان با بقیه موجودات است؛ به همین دلیل نام انسانیت یا آدمیت با آن گره خورده، آن را به همراه دارد.در یک مجلس مهمانی،جشن تولد یا عروسی، همه شرکت کنندگان وجود (وجود ظاهری و وجود عام) دارند؛ ولی تنها عده قلیلی گرداننده آن جلسه اند و وجود فعال دارند. این گردانندگان، تحت فرمان یک نفر کار می‌کنند که آن یکی را آدم «وجوددار» می‌نامیم. در واقع اوست که جلسه را برگزار می کند  و اوست که علاوه بر دارا بودن آن وجودها وجودی خاص هم داراست.
بنابراین هرگاه در چنین جاهایی برای کسی واژه «وجود» را به کار می برند، بیشتر وجود خاصش مطرح است، نه وجود ظاهری و باطنی و عام او؛ یعنی علیرغم وجود ظاهری و وجود باطنی و وجود عام او، منظور وجود خاص اوست که مورد توجه قرار می گیرد. بنابراین می توان گفت، این لقب را تنها به کسانی می توان داد که وجود فعال دارند و در هر کجا موثر و نقش آفرینند. ناگفته نماند، بالاترین وجه این وجود هم تمام اعجازهای انسانی است که از سطح ظاهر تا عمق باطن از این گروه ودسته دیده می‌شود. مثل اعمال مرتاضان هندی و اعجاز پیامبران و اولیای خدا و کلا آنچه از نیروهای متا فیزیکی می شناسیم؛ اعم از انرژی دست ها و هاله های نورانی اطراف انسان ها ،پیشگویی ها و درمان درمانگران، متوقف کردن جزیی از دنیا مثل حرکت هواپیما وقطار و… عبور از دیوار چین، فرورفتن در اشیا که عرفا، ذات الاشیا را با این علم می شناسند و همه و همه وجود خاص را داراست و این وجود خاص است که در وجود عام، ملاحظه نمی شود؛ اما وجود خاص، خود به دو نوع دسته بندی می شود. یکی وجود خاص در قید حیات که مثال‌های زده شده از این گروهند و دیگری وجود خاص بعد از حیات؛ یعنی عالم ارواح.
حال باید گفت، هر وجود ظاهری و باطنی و عام و خاصی بر اثر و اندازه وجود خود، آثار وجودی دارد که بعضی با فنا یا نابود شدن یا مرگ، آثار وجودی ظاهریشان از بین می‌رود و بعضی بعد از آن هم باقی و تاثیرگذار می ماند که به نظر حقیر، یکی از اهداف مهم خلقت انسان این است که به این مرحله مهم برسیم و آثار وجودی ما ماندگار شود. همانطور که شمع به اندازه وجودش نور می بخشد و چراغ به اندازه خود و خورشید هم به قدر خود بخشندگان نورند، اما ازخوانندگان محترم می پرسم: آیا آثار وجودی افراد  برابرند؟!

وجود چیست؟

نویسنده : سيدعلي آكوچكيان- روزنامه نسل فردا

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا