فرهنگ و هنر

نگاهی به فیلم دراکولا

نگاهی به فیلم دراکولا

سومین ساخته رضا عطاران در مقام کارگردان  در حالی روانه اکران شد که بسیاری منتظر اثری بهتر از آخرین  ساخته وی یعنی رد کارپت بودند تا دوباره فیلمی نسبتا خوب همچون اولین فیلم عطارانخوابم میاد را شاهد باشند،اما نه تنها دراکولا توقع بسیاری را برآورده نکرد،بلکه رضا عطاران با فیلم دراکولا یک عقب گرد اساسی در فیلم سازی داشته است.این بار رضا عطاران به سراغ معضل  اعتیاد رفته است و به شیوه ای دم دستی  به آن پرداخته است.فیلم در نگاه اول جسورانه و مبتکرانه به نظر می رسد اما با گذشت نیمه اول فیلم،تمام پیش فرض های ذهنی مخاطب از بین رفته و با اثری خنثی و کودکانه روبروست.

در فیلم هایی که  ژانر و وحشت و یا پرتعلیق دارند موسیقی و گنگ بودن پرسوناژ ها ی اثر از واجبات این ژانرهاست که فیلم عطاران از این دو مورد اساسی بی بهره است! فیلم حتی خالی از طنازی های معمول و تکراری عطاران است،تا جایی  که مرتب این سوال در ذهن مخاطب پرسیده می شود که با اثری ترسناک سر و کار دارد  یا با فیلمی طنز و یا کمدی! حضور رضا عطاران در هر فیلم ضامن فروش و استقبال از آن اثر است و همین مسئله باعث می شود که  سخیف ترین کارها با حضور رضا عطاران پر بیننده و پرفروش شود و این  معضل جدید سینمای ایران است و در این میان نوک پیکان تقصیر به سمت و سوی چه کسانی می توان باشد؟!در درجه اول اهالی سینما هستند که باید خوراک فرهنگی به مردم بدهند و اکثرا وظیفه مهم و اصلی خویش را فراموش کرده اند و مرعوب تجارت و حواشی سینما شدند.
در درجه دوم مسئولین سینمایی و نظام سیاست گذاری فرهنگی کشور هستند که با ممیزی های سلیقه ای و دسته بندی کردن هنرمندان،باعث دلزدگی  و خنثی شدن اهالی سینما وآثارشان شده اند.در درجه سوم سلیقه وانتظار مردم است که پایین آمده و فقط به دید سرگرمی آن هم به بد ترین شکل به سینما نگاه می کنند!

چرا دراکولا

اسم دراکولا در طول تاریخ سینما بسیار استفاده شده است و حتی حسی نوستالژیک برای مخاطب دارد،از ومپایرهای آغازین سینما گرفته تا فیلم بزرگ و تحسین شده  دراکولا برام استوکر ساخته فرانسیس فورد کاپولا همه و همه چند المان مهم دارند که نشان و شاخص فیلم های خون آشامی هستند، طراحی صحنه و لباس،گریم وموسیقی از آن دسته اند که در حد بالا و قابل قبول باشد تا باورپذیر باشد و بیننده با تمام وجود حس ترس را تجربه کند. فیلم رضا عطاران  نه تنها طراحی صحنه و لباس مناسبی ندارد بلکه موسیقی نیز بسیار ضعیف بوده و به فضا سازی فیلم کمکی نمی کند.گریم در فیلم دراکولا بسیار پیش پا افتاده و ابتدایی  است،محتوا و فرم  در این فیلم تک بعدی مونو تٌن است و باعث خستگی و یکنواختی برای مخاطب می شود.اسم فیلم و حضور عطاران در این فیلم تنها علت فروش آن است و تمام عوامل استقبال از فیلم در بیرون از اثر وجود دارد،نه در دل خود فیلم.
تقریبا تمام فیلم های پر فروش امسال علت استقبال و فروش آنها تماما به عوامل بیرونی وابسته بوده است.فیلم نامه فاقد هر گونه جذابیت بصری و تصویری است در صورتی که داستان دراکولا داستانی پر کشش و جذاب است و پراست از عواملی که می تواند دستمایه یک فیلم تمام عیار باشد.عطاران می کوشد که فیلمی جذاب و متفاوت را پیشکش مخاطب کند، اما در این بین کاملا شکست خورده است اما ناگفته نماند که از نظر تجاری  و توجیه اقتصادی پروژه ای بسیار موفق است،وقتی می توان با بوجه ای کم فیلمی ساخت که میلیاردی بفروشد و تیم سازنده آن فیلم هم زحمت چندانی به خود ندهند تا کاری ماندگار را رقم بزنند  و فقط به فکر فروش فیلم هستند،چرا باید تلاش کنند تا فیلم برای مخاطب جدی سینما  و منتقدان نیز در خور توجه باشد! مهمترین حسن فیلم هایی چون دراکولا این است که باعث می شوند تا صنعت سینما پر رونق باشد و از نظر مالی سینما روی پایش بایستد و باعث آشتی عامه مردم با سینما شود که حد زیادی هم خوب است و می تواند نوید دهنده این باشد که شاید با درآمد حاصل از چنین آثاری  فیلم های بهتری از نظر ساختار،محتوا و فرم تولید شود،ولی تجربه چند سال اخیر عکس این مطلب را ثابت کرده است،یعنی این که کارگردان ها و تهیه کنندگان فقط به سمت و سویی می روند که بازگشت سرمایه و سود  حاصل از فروش فیلم را داشته باشند،مانند کارگردانی همچون فریدون حسن پور که از ساخت فیلم هایی جدی همچونمن و زیبا  و… به ساخت فیلمی مثلناردون روی آورده است!

این مسئله در تمام دنیا رواج دارد که فیلم سازی هم فیلم جدی بسازد و هم به کمدی و یا طنز روی آورد،مثال بارز و معروف آن نیز ویکتوریا دسیکا کارگردان شهیر ایتالیا است که هم در فیلمهای جدی آثار ماندگار دارد و هم در ژانر کمدی فیلم های مهمی در تاریخ سینما ساخته است.اما در سینمای ایران ماجرا کمی متفاوت است و اکثر اهالی سینما سوار موج حاکم بر سینما می شوند و در هر برهه به ژانری روی می آورند که در بورس است و توجه تهیه کنندگان،مردم و یا مسئولین را جلب کنند  و از قافله  سینما عقب نمانند!در این میان تعداد معدودی در سینمای ایران هستند که جهان بینی و سبک خود را دارند و همواره آن را دنبال می کنند و در وادی جریانهای زود گذر هنر هفتم نمی افتند.حتی کارگردانی مانند مصطفی کیایی که دو فیلم آخرشخط ویژه وعصر یخ بندان جدی است،در آخرین ساخته خودبارکدمایه هایه طنز را وارد فیلمش کرده تا او هم سوار بر موج  زود گذر اکنون سینمای ایران شود!

سندرم افت کیفیت
قانون نانوشته ای در هنر هفتم ایران وجود دارد که اهالی سینما به خصوص بازیگران و کارگردانان با بالا رفتن سن دچار افت شدید کیفت در آثارشان
می شوند.داریوش مهرجویی،مسعود کیمیایی و اکنون رضا عطاران که با ساخت فیلمدراکولا نشان داد که ساخت فیلم نسبتا خوب خوابم میاد شاید اتفاقی بوده و هر فیلم کیفیت را به گیشه باخته است و پدیده علت معلولی به کلی از یاد رفته است،چرا دراکولا باید خون آشامی را ترک کند؟!چرا همسر دراکولا  خون خواری را ترک کرده است؟!فقط چون ترک اعتیاد یک معتاد سخت است ،دراکولا نیز باید خون آشامی را ترک کند و نتیجه  لوس اخلاقی آخر فیلم این است که خون خواری بهتر از استفاده از مواد مخدر است!چنین مضمونی دور از ذهن و برای مخاطب غیر قابل باور است ولی با پرداخت خوب در سینما می توان دور از ذهن ترین مسائل را باور پذیر جذاب جلوه داد.شخصیت  دراکولا و خانه و خانواده اش عاری از هرگونه فاکتور خون آشام بودن هستند،مهتابی که اتصالی دارد و چند شیشه پر از خون، مسلما نمی تواند المانی برای ایجاد ترس و تعلیق و حتی خواست کارگردان در فیلش باشد!ازنظر تاریخی کنت دارکولا مبارز جنگ جویی بوده است که در قرون وسطی میزیسته و سردار  مسیحی جنگ های صلیبی بوده است که در نهایت بر علیه کلیسا طغیان می کند و به نفرین خداوند دچار می شود.اگر از افسانه دراکولا بگذریم ،در واقعیت خانواده کنت دراکول در کشور رومانی وجود داشته اند و هنوز هم باز ماندگانش در رومانی زندگی میکنند و  بر خلاف  گفته فیلم  دراکولا رضا عطاران،هرگز از رومانی رانده نشده اند   و به ایران نیا مده اند!در کل هدف از گفتن تاریخچه کوتاه خاندان دراکولا در این مجال آن بود،که این فیلم نه تخیل است و نه واقعیت و در میان زمین و هوا، بی هویت آویزان است و تکلیفش با خودش نیز روشن نیست و دراکولا تبدیل به دلقکی چاق و بی خاصیت می شود که هیچ نیرویی از خود ندارد و به راحتی گول انسان را می خورد،در صورتی که دراکولا دارای نیروهای پلید فرا زمینی است.در مجموع اگر رضا عطاران را از بازیگران  فیلم حذف کنیم ، این اثر حتی برای عامی ترین بیننده نیز هیچ جذابیتی برای ارائه ندارد و بر فیلم های بی مایه و سطحی پنجاه کیلو آلبالو،من سالوادور نیستم و … تکیه میزند و باز این زنگ را به صدا در می آورد که سخیف شدن به گونه ای فراگیر درسینمای ایران ریشه دوانده است.

فیلم سینمایی دراکولا

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا