فرهنگ و هنر

فیلم سینمایی امکان مینا ساخته کمال تبریزی

فیلم سینمایی امکان مینا ساخته کمال تبریزی

 

«امکان مینا »ساخته کمال تبریزی فیلمی لوس و متجاوز است . این فیلم که در همه ابعاد سینمایی می تواند حرفی برای گفتن داشته باشد، با در نظر گرفتن یک سوژه و تعلیق نابه‌جای آن در داستان تمامیت عرضی درام را زیر سوال می برد و هیچ پرسشی را در زمان مناسب مطرح نمی کند . از کمال تبریزی و سبک فیلم سازی اش بعید است چنین نگاه رفتارگریزی نسبت به تعهد و برای زندگی مشترک، آن هم تا به این اندازه ساده لوحانه و خشونت آمیز که می تواند مخاطب را از بدنه سینما جدا کند . مینا ساداتی در این فیلم نشان می دهد که بازیگر توانمندی است و من از دید یک مخاطب می توانم نمره قابل قبولی به وی بدهم ، میلاد کی مرام هم بد نیست؛ اما همچنان بهترین خودش را به ما نشان نداده  است.

بررسی عملکرد دراماتیک فیلم

فیلم به تنهایی روایتگر داستان عاشقانه ای در یک بازه زمانی مهم است که می تواند مخاطب را دچار چالش عمیق احساسی کند ، اما مسئله فیلم‌ساز با چنین قصه هایی تبدیل به مسئله مخاطب با فیلم می شود ، منظور اینکه من نمی توانم عشق و خیانت را در یک قاب تصور کنم و اگر قرار است هیچ کدام از این دو پدیده اجتماعی در قصه شکل نگیرد، پس اصلا بهتر است که روایت نشود،اما از حق نگذریم و از ویژگی های مثبت، چنین روایت‌هایی بنویسیم. در نگاه اول مخاطب با خود می گوید که یک قصه عاشقانه در یک دوره تاریخی مناسب روایت می شود که قابل تحمل و تا حدودی جذاب است، اما ادامه قصه، این چرخش 180 درجه ای به وجودآمده را دچار تنزل اخلاقی می کند، به راستی جای اخلاق در سینمای ایران کجاست ؟ اینکه نویسنده ای فیلم نامه ای را با هر عنوانی مورد پردازش قرار دهد و کارگردان بنا به سلیقه شخصی موضوع را انتخاب کند، یک امر کاملا مضحک و خنده‌دار است . اولین وظیفه هنری کارگردان تعیین جایگاه اخلاق در آثار سینمایی است . اگر برای اخلاق سینما ارزش گذاری نشود، مخاطب های سینمای ما همچنان هیچ بازده مثبتی از آثار به نمایش درآمده روی این پرده های به اصطلاح نقره ای دریافت نمی‌کنند . عملکرد دراماتیک فیلم از آنجایی اهمیت پیدا می کند که هیچ شخصیتی قصه را تا پایان رها نمی کند و همه کاراکترها به روایت تاثیرگذار خود ادامه می دهند . این ویژگی یکی از دستاوردهایی است که کمال تبریزی پس از ساخت آثار متعدد در سینما و تلوزیون به دست آورده ، حتی می توان گفت شیوه روایت بین روایت تلوزیونی و سینمایی قرار دارد؛ چرا که همچنان وظیفه دوربین در این فیلم نامشخص است .

وقوع یک حادثه و چرایی آن در داستان

داستان نویسی به عقیده من سخت ترین کار دنیاست؛ چرا که نویسنده باید جهانی قابل باور و منطقی را با تخیلات خود خلق کند که علاوه بر آن تاثیر گذار هم باشد . اما موضوعی که برای این فیلم طرح می کنم این است که آیا فیلم براساس منطق جلو می رود یا درگیر رویکردهای اجتماعی بازه زمانی خود است . من فکر می کنم که همچنان فیلم ساز در توهم است و هنوز نتوانسته مرزی بین سعادت و راه های رسیدن به خدا را برای مخاطب مشخص کند . فیلم ساز ما هنوز متقلب و بحران‌زده عمل می کند و همین باعث می شود که مینای تبریزی هیچ امکانی برای تماشای بیشتر از سوی مخاطبین نداشته باشد . ای کاش این طور نبود و تبریزی با تجربه ما چنان کارگردانی می کرد که مخاطب را وارد قصه کند؛ نه اینکه از مخاطب به عنوان ابزاری برای پیشبرد مولفه های دراماتیک استفاده کند . بزرگ‌ترین مولفه دراماتیک در قصه تبریزی دیالوگ های آن است ، دیالوگ به خودی خود کاربرد نوشتاری چندانی ندارد، بلکه باید طرز بیان بازیگر به گونه ای باشد که دیالوگ تبدیل به مولفه در داستان شود . در این فیلم خوشبختانه کارگردان وظیفه خود را به خوبی انجام داده و دیالوگ ها را براساس موقعیت های مکانی و موضوعی از زبان راوی تغییر می دهد که شاید این گزینه کلاس درسی برای جوانان جویای نام در این عرصه باشد . اما سینما جای عرض اندام و شعارهای اجتماعی نیست ، سینما یعنی تصویرهای در هم شکننده . خوشبختانه سینما از حالت انزواطلبی خارج شده و مرزی میان سینمای خصوصی و دولتی تعیین کننده تصمیم ها نیست . امید می رود نسل فردا سینما را آنطور که هست روایت کنند، نه آن‌طور که تا به اینجا دیده اند .

امکان مینا

نویسنده : علی رفیعی وردنجانی – روزنامه نسل فردا

همچنین بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا