افسردگی در سالمندان
کتاب افسردگی در سالمندان
کتابی که می خواهیم معرفی کنیم، «افسردگی در سالمندان»، از انتشارات نشر قطره است که امیدواریم شما هم با خواندن آن بتوانید به سالمندان خانواده خود کمک کنید. نمیدانم پدربزرگ و مادربزرگی در خانواده دارید یا نه؛ اما آنان که حالا فقط عکسشان را در قابی دارند و خاطرههایی در دلهایشان، خوب میدانند که آن دلهای مهربان چه گوهرهایی بودهاند، آن دستهای لرزان، آن چهرههای شکسته در گذر ایام.
دکتر نغمه مخبر، نویسنده کتاب «افسردگی در سالمندان» سعی دارد با بیانی ساده، خانوادهها را با مشکلات افسردگی در سالمندان آشنا کند تا در پرتو این آشنایی، بتوان از این معضل تا حد ممکن جلوگیری کرد و در صورت بروز، بهطور منطقی و صحیح با آن مواجه شد.
نویسنده در بخشی از کتاب به سن تقویمی، سن جسمانی و سن روانشناختی اشاره میکند و مینویسد:
«دختری که در سن پایین عهدهدار مسئولیت یک زندگی شده است و در اوایل میانسالی، حتی مادربزرگ میشود و مسئولیتهای مضاعفی نیز به عهده میگیرد، بیشک در احساس ذهنی که از سن خود دارد، با زن دیگری که از نظر سن تقویمی با او یکسان است متفاوت خواهد بود… اگر هویت فردی و اجتماعی را مجموعه شناختها، هیجانها و رفتارها تعریف کنیم، درمییابیم تعیین سن افراد که بخش مهمی از هویت آنان است، ساده نیست.
درواقع انسان در همان سنی است که خود احساس میکند.
برداشتهای ما از وضعیت جسمانیمان، میزان امیدمان به زندگی، توقعاتی که از خود داریم و آرزوهایمان به ما میگویند که چه سنی داریم.» (ص:۲۰)
ازاینرو خانوادهها باید به این نکته توجه کنند که مسیر انتخابشده برای فرزندان، همان چیزی است که آینده و سلامت روحی دوران کهنسالیشان در گرو آن است. پس با دقت بیشتر در مراحل مختلف زندگی فرزندان باید ایفای نقش کرد.
«آخرین مرحله رشد روانی ـ اجتماعی مصادف است با دوران کهنسالی. در این دوره فرد سالمند به زندگی گذشته خود مینگرد و جنبههای مثبت و منفی آنرا مشخص میکند. اگر جنبههای مثبت آن بیشتر باشد، یعنی زندگی گذشته او پربار باشد، احساس رضایتوخرسندی میکند و بقیه زندگی خود را با امیدواری و خوشحالی ادامه میدهد؛ ولی اگر جنبههای منفی بیشتر باشد فرد احساس میکند که زندگی پوچ و بیمعنی است؛ از اینرو در او احساس ناامیدی و یأس بهوجود میآید.» (ص: ۲۲)
طبیعی است که در این کتاب با تعریف سادهای از افسردگی نیز آشنا میشویم.
«بیشک افسردگی یک واکنش طبیعی به اتفاقات ناخوشایند، بهخصوص فقدان و ازدستدادن اشخاص و اشیای محبوب است، واکنشی که هیچکس نمیتواند مدعی عدم تجربه آن باشد. آنچه این واکنش خلقی را در طیف روانپزشکی میگنجاند، شدت افسردگی و عدم تناسب شدت و زمان آن با واقعه ناگوار اولیه است.
در صورتیکه تغییر خلقی فرد آنچنان شدید و فراگیر باشد که منجر به تخریب عملکرد وی شود و برای او ناراحتی و مشکل عمیق ایجاد کند، صرفنظر از اینکه عامل آغازگر و زمینهای وجود داشته باشد یا خیر، بهعنوان اختلالی در نظر گرفته میشود که نیاز به درمان دارد.» (ص: ۲۶)
خانوادههایی که سالمندی در میانشان زندگی میکند، باید به وضعیت جسمانی او هم توجه جدی داشته باشند.
«مطالعات زیادی انجام شده است که ثابت کردهاند، خطر بروز افسردگی در سالمندانی که مبتلا به بیماریهای جسمانی شدید هستند، بهمراتب بیش از افرادی است که وضعیت جسمانی مطلوبی دارند. با درنظرگرفتن اینکه شیوع بیماریهای جسمانی عموماً با افزایش سن بالا میرود، میتوان حدس زد که وضعیت بهداشت روانی افراد بیمار نیاز به توجه و مراقبت بیشتری دارد.» (ص: ۷۸)
باز هم از پیوستگی شکلگیری شخصیت و آثار هر دوره بر دورههای دیگر زندگی میخوانیم که هشداری جدی برای خانوادهها در تربیت کودکان است.
«اختلالات شخصیت، گروهی از حالات روانیاند که بیماری نیستند؛ بلکه شیوههای رفتاری هستند. خصوصیات این اختلالات عبارت است از: الگوهای رفتاری نسبتاً ثابت، انعطافناپذیر و ناسازگار که به بروز مشکلاتی در ارتباط برقرارکردن با دیگران و مشکلات شغلی و… منجر میشود.»
نویسنده یکی از موارد این حالت را افراد وسواسی میخواند و مینویسد:
«این افراد گرفتار نظم افراطگونهای هستند که بر تمام روابطشان سایه میاندازد؛ بهطوریکه حتی قادر به جداشدن از اشیای فرسوده یا بیارزش نیستند؛ چون معتقدند شاید در آینده بتوان از آنها استفاده کرد.»
شاید شما هم با چنین افرادی مواجه شدهاید یا نظیر آنان را در خانواده خود سراغ دارید؛ پس خوب است بدانید:
«تحقیقات نشان دادهاند که حدود ۴۰درصد وسواسیها، این بیماری را از والدین خود به ارث میبرند؛ همچنین افرادی که از نظر هوشی در حد متوسط و بالای متوسط هستند، بیشتر درگیر این بیماری میشوند. بررسیها حاکی از آن هستند که والدین کمالجو که فرزندان خود را بر اساس ضوابط خاصی تربیت میکنند، در وسواسیکردن آنان بسیار مؤثرند.» (ص: ۱۱۵)
مرجان حسینی